محمد سجادمحمد سجاد، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

قند و عسل

بهار 93 مبارک

سلام پسر بهاری من خوبی عشق مادر؟  یک روز دیگه مونده که زمستون تموم بشه و بهار از راه برسه.         بهار یعنی نوید اومدن تو عزیز دل من واااای دیگه داره انتظار تموم میشه محمد سجاد من. خیلی خوشحالم . حالم خیلی خوبه یک ماه و نیم دیگه مونده تا روی ماه تو رو ببینم      امسال عید نوروز با همه عیدایی که تا به حال داشتم فرق میکنه نازنینم آخه امسال تو توی دلم هستی نفسم عیدت مبارک پسرم               امیدوارم سال  سال خوبی برای همتون باشه دوستای گلم   چهار دعای برتر...
27 اسفند 1392

پسر طلا

سلام جوجه طلایی من صبح زیبای زمستونیت بخیر باشه امروز حال مامان زیاد خوب نیست. نمیدونم داری تو دل مامان چیکار میکنی که حالشو کلا دگرگون کردی.  محمدسجاد همه دوستات دارن کم کم دنیا میان .پس توکی میخای بیای عسل من؟  دیروز غروب یه حسی منو کشوند سمت کمد لباسات. منم دونه دونه لباساتو باز میکردم و قربون  صدقه ات میرفتم. همه مامانا که نی نی هاشون دنیا اومده از لحظه ی ناب دنیا اومدن کوچولوشون میگن. اونا میگن قابل وصف نیست باید خودت احساسش کنی. من بی تاب اون لحظه ام عزیزم. راستی شما نیومده یه دوست جون خوب داری اسمش آقا مانی هست. از شما بزرگتره.یادت نره احترامشو نگهداریا.افرین گل ...
21 اسفند 1392

مادر و پسر

سلام محمد سجاد خوبم یه خبر  برات دارم دیشب پای مامان خانمی به کیف بابایی گیر کرد و نزدیک بود که بیافته    اما خداروشکر خودم رو نگه داشتم و اتفاق خاصی نیفتاد. اما از اونجایی که شما تو دل مامانی هستی و مامان سنگین شده این اتفاق باعث شد که کمرم خیلی درد بگیره. آفرین پسر خوبم که اینقدر قوی هستی و سفت به دل مامان چسبیدی حالا برات یه شعر گذاشتم که وقتی بزرگ شدی بدونی که مامانی واسه شما و سلامتیتون چقدر سختی و درد رو تحمل کرده. البته اینم بگما همش به یه خنده شما میارزه. دوستت دارم پسر نازنینم         بیچاره مادر      &nbs...
14 اسفند 1392

پسر کوچولو

    امید زندگی من طبق معمول همیشه یه صبح بخیر جانانه تقدیم شما دردونه خونه ما خوبی مامانی؟ شیطونک جات داره کم کم تنگ میشه نمیتونی خوب شیطونی کنی؟ تازگی یه چیز جدید یاد گرفتی پاتو  میزاری یه جا و همونجا رو محکم فشار میدی. عجب بلایی هستی تو   عسلکم شما امروز وارد هفته شدی خیلی خوشحالم که دیگه کم کم داریم به اومدنت نزدیک میشیم.  پسر قشنگم مامان دو روز پیش واکسن کزاز زد .نمیدونی چقدر دستم درد میکنه. شب نمیتونستم بخابم از یه طرف تو بی وقفه لگد میزدی از یه طرف هم خب دستم درد میکرد دیگه.اما همش رو بخاطر تو گل پسرم تحمل میکنم. به قول مامانم همینجوری نیست که میگن ...
12 اسفند 1392

تقدیم به بهترین همسر دنیا

  تقدیم به همسر عزیزم که همواره بدی های من را با دل و جان به صبر طی می کند و همیشه روح بلندش من را شگفت زده می کند.     عشق من حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم     همسر عزیزم ممنون که برای من و پسرمون اینقدر زحمت میکشی همیشه عاشقانه دوستت خواهم داشت     ...
6 اسفند 1392

منو ببخش پسرم

  پسر گلم. امروز حال مامان گرفته است. یکی دو روزی هست که حوصله هیچی رو ندارم. همش دلم میخاد یه گوشه کز کنم و هیچکس هم کاری به کارم نداشته باشه. بعضی موقع میترسم که نکنه افسردگی بارداری بگیرم. اما از تو معذرت میخام که حالم اینجوریه.آخه میگن اگه مادر ناراحت باشه جنین تو شکمش هم ناراحت میشه. باور کن من نمیخام تو رو ناراحت کنم عزیزکم. اصلا دلم نمیخاد تو زندگی هیچوقت تو رو ناراحت ببینم. دلمم نمیخاست چیزای ناراحت کننده تو وبلاگت بنویسم .چون تو در آینده این مطالب رو میخونی و ممکنه ناراحت بشی.اما خاستم بهت بگم که ببینی مامان واسه داشتن تو داره چه روزای سختی رو تحمل میکنه. مادر شدن خیلی شیرینه اما ...
4 اسفند 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند و عسل می باشد